مهرسا

مهرسا جان تا این لحظه 10 سال و 6 ماه و 13 روز سن دارد

پنج ماه با تو بودن

سلام دختر گلم.

الان دقیقا پنج ماه و نه روز و چهار ساعته که پا به این دنیا گذاشتی و شادی و برکت زندگیمونو دو چندان کردی.

اولین لحظه ای که دیدمت شادی غیر قابل توصیفی سراپای وجودمو گرفته بود بابا یونس چون منتظر اومدنت دختر گلش بود مشهد موند. اولین های زندگیتو توی این پست مینویسم.

اولین لبخند رو به مامان زدی در سی و هفت روزگی خونه مامان جون بودیم.

اولین باری که رفتیم خونه مون در بیست روزگی که اولین سفرت به تربت هم میشه حساب کرد.

اولین خنده ی صدادار نفسم در چهار ماهگی بود وقتی که مامان جون باهات بازی میکرد.

اولین باری که سوار هواپیما شدی در چهار ماه و هیجده روزگی بود که با مامان جون و باباجون و عمو یاسر و عمو یاسین رفتیم شیراز.


تاریخ : 28 فروردین 1393 - 21:40 | توسط : مامان فاطمه | بازدید : 676 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام